قصه گربه همسایه

سلام به همه شما عزیزان و مخاطبان ارزشمند  سایت قصه کودکانه میلورن, امیدوارم روز خوبی رو گذرونده باشید. امشب قرار هست داستان شب گربه همسایه رو براتون تعریف کنم.

   

بخش 1

 داستان شب گربه همسایه, اینگونه آغاز میشود که ,روزی روزگاری در یک مجله ای مرد فقیری, همسایه قاضی شهر بود. پسر مرد فقیر هم, همبازی پسر قاضی بود.

بچه های محل, هر روز توی کوچه مشغول بازی بودند. دنبال هم می دویدند و گاهی هم با یکدیگر, گلاویز می شدند.

در این میان پسر قاضی, سر دسته بچه های شر محله بود و همواره مشغول آزار و اذیت این و آن بود.

گاهی هم با یچه های دیگه همدست میشدتا بچه های محله های دیگه رو اذیت کنند.اما در اکثر موارد, اون یه نفر کسی نبود جز پسر مرد فقیر.

پسرک بیچاره هم که خیری از دوستی پسر قاضی ندیده بود, همدمی برای خودش پیدا کرده بود و بیشتر وقتش رو با سرو کله زدن با اون سپری میکرد.

اون هم یک گربه لاغر خاکستری بود که همیشه به دنبال بچه بیچاره به  راه می افتاد.

بخش 2 قصه صوتی شب گربه همسایه

 در ادامه قصه شب گربه همسایه , یه روز که پسر قاضی طبق معمول مشغول آزار و اذیت بود, با بچه های دیگه همدست شد تا گربه پسرک رو از اون دور کنند.

هر کدوم یه سنگ در دست گرفتند و به سمت گربه بینوا پرتاب کردند که از شانس بد, سنگ پسر قاضی درست به فرق گربه خورد و گربه در جا مرد.

بچه بیچاره گریان شد و پیش پدر رفت و شکایت پسر قاضی رو نزد پدر کرد.

پدر هم که خیلی ناراحت شده بود, به خونه همسایه خودش که همون قاضی بود, رفت.

در رو کوبید و قاضی در رو باز کرد و با دیدن همسایه گفت : به به سلام همسایه عزیز!از این طرفا؟ بفرمایید داخل!

مرد فقیر گفت: علیک سلام, خیلی ممنون, داخل نمیام , فقط سوالی دارم که میپرسم و مرخص میشم.

قاضی گفت: بگو چی شده تا کمکت کنم! مرد گفت: ای قاضی پسرم گربه ای داشته که کشته شده! میخواستم بدونم آیا گربه هم مثل انسان, دیه داره؟

قاضی بی درنگ پاسخ داد: البته که دیه داره! دیه اش هم اینه که اون کسی که گربه رو کشته, باید هموزن گربه, به صاحبش طلا بده!

مرد فقیر هم نه گذاشت و نه برداشت گفت: ببخشید شرمنده! پسر شما, گربه پسر منو کشته!

قاضی هم با حاضر جوابی ادامه داد: البه به جای طلا, میتونیم کاه هم در ازای اون بدیم.

مرد فقیر که از فرصت طلبی قاضی عصبانی شده بود گفت: این دیگه چه حکمیه قاضی؟ تا به نفع تو بود , زر بود حالا که به نفع من است کاه زرد است؟

حکایت امشب هم به پایان رسید,  شب خوبی داشته باشید.

عزیزان دلم, سایت میلورن در کنار این قصه های صوتی شب, کلی دانستنیها, شعر کودکانه و آموزش نقاشی زیبا و جذاب رو در اختیار مخاطبان عزیزش قرارداده , حتما از این بخش ها هم دیدن کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

در این سایت انواع تبلیغات بنری و رپورتاژ آگهی پذیرفته می شود.جهت هماهنگی با شماره 09905967836 تماس بگیرید.

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من