قصه خانه گربه ها

سلام عزيزای من ,امروز با يك قصه بامزه به اسم "خانه گربه ها" مهمون خونه هاتون شدم.

   اميدوارم از شنيدن اين قصه لذت ببريد.

 

 

به نام خدا

سالها قبل در گوشه ای در يك مزرعه گندم خانه كوچكی بود

كه يك گربه با خانواده اش با هم در آن زندگی مي كردند.

تو خونه  گربه ها هیچی سر جايش نبود!

 مثلا اگه ناخنگیر لازم داشتند معلوم نبود باید در یخچال دنبالش می گشتند یا توی جعبه  داروها یا...

مثلا يك روز همه وسایل خانه  با نخ به هم بسته شده بودند.

برای همين اگر يكی از گربه ها می خواست شلوارش را بردارد میز هم باهاش بلند می شد.

 تازه تلویزیون هم می افتاد!

 آخه بچه گربه شون می خواسته با کلاف نخ بازی کند.

قصه خانه گربه ها

بخش دوم

 در خونه گربه ها دور همه چیز فقط نخ بسته شده بود.

 بچه گربه آنقدر این نخ ها را باز کرده و به هم ریخته بود که دیگر سر و ته اش معلوم نبود.

جالب اينكه دُم مامان گربه به یکی از نخ ها گیر کرد.

 بابا گربه هر چی سعی کرد نتوانست دُم مامان گربه را باز کند ونزدیک بود دمش کنده بشود.

به خاطر همین در خانه  گربه ها هميشه همه كلافه بودند.

 مامان گربه از صبح تا شب هی جیغ می زد.

بچه گربه ها هم هی با هم جیغ و داد می زدند و همه چيز را به هم می ريختند.

 بابا گربه هم اعصابش خورد  می شد و از خانه بیرون می رفت.

بابا گربه می گفت: آخه این که نمی شود خانه...

باید همه با هم نظم و انضباط داشته باشند.

بچه گربه ها باید توی اتاق خودشان بازی کنند.

 وقتی می خواهند با یك اسباب بازی، بازی کنند اول باید اسباب بازی های قبلی را سر جايش بگذارند.

قصه خانه گربه ها

بخش سوم

 قصه خانه گربه ها با اینجا رسید که بالاخره روزي مامان گربه تصميم گرفت و به همه گفت:  باید در تمیز کردن و مرتب كردن خانه  به من کمک کنيد.

من هم  برای هر چیز یك جای مناسب مشخص می كنم.

بابا گربه هم باید برای تمیز کردن خانه کمک کند.

 فعلا هم اول همه باید یك فکری برای این نخ های گره خورده به هم كنيم..

بچه گربه ها مشغول جمع کردن نخ ها شدند.

 اما هنوز همه نخ ها جمع نشده بودند که دوباره همه چیز یادشان رفت و در همان اوضاع دعوايشان شد.

 بعید نبود دمهايشان هم به هم گره بخورد!

بخش آخر

 در همين وقت بابا و مامان گربه به كمك بچه ها آمدند و به آنها ياد دادند كه چطور نخها را باز كنند.

بعد هم همگي با كمك همديگر اوضاع خانه شان را سر و سامان دادند.

از آن به بعد خانه آنها يكی از مرتب ترين خانه هايی شد كه تا به حال ديده ايد.

نويسنده: محمدامين عنبرستانی

بچه های عزیز برای مطالعه قصه کودکانه بیشتر, کلیک کنید.

سایت قصه کودکانه میلورن, برای سرگرمی بیشتر شما عزیزان, در  کنار این قصه ها,مطالب دیگری مثل شعر کودکانه,دانستنیها و آموزش نقاشی را هم درون وبسایت خود قرار داده است.

حتما از این بخش ها هم دیدن کنید. 

خانه گربه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

در این سایت انواع تبلیغات بنری و رپورتاژ آگهی پذیرفته می شود.جهت هماهنگی با شماره 09905967836 تماس بگیرید.

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من