قصه اژدهای کوچک

سلام بچه های باهوش و کنجکاو امروز قرار هست قصه صوتی اژدهای کوچک رو براتون تعریف کنم.

 

 

 

اژدهای کوچک

بخش اول قصه صوتی اژدهای کوچک

روزی بود روزگاری بود.  آقا فیله و خانم بزه و مرغ حنایی با هم دوست بودند .اژدهای کوچولو هم دلش می خواست ،  با اونا دوست باشه و با هم به گردش بروند .

او یک اژدهای سبز بود .

روی پشتش خالهای  مشکی داشت . ان روز اقا فیله و خانم بزه و مرغ حنایی به گردش رفتند .

ولی اژدهای کوچک خال خالی را با خودشان نبردند . اژدها کوچولو غمگین شد و پشت سرشون به راه افتاد .

سه دوست رفتند و رفتند .

بخش دوم

 آقا فیله , خانم بزه, مرغ حنایی و اژدهای کوچک همینطور که می رفتند, خانم بزه گفت:  من خسته ام .

مرغ حنایی گفت : قدقد ، منم همین طور.

آقا فیله خرطومش تو هوا چرخی داد و گفت : این که غصه نداره .  بپرید پشت من , من خسته نیستم .

مرغ حنایی گفت : قدقد  اقا فیله چه دوست خوبیه.

اژدها کوچولوی خال خالی سرش را پایین انداخت و گفت : کاشکی منم می توانستم خوب باشم . ولی هیچ کس نمی خواهد پشت من سوار بشود.

رفتند  و رفتند .  تا اینکه آقا فیل گفت : من گرسنه ام .

خانم بزه  گفت : منم همینطور

مرغ حنایی گفت :  غصه نخورید الان چند تا تخم برایتان می گذارم  . اون چندتا تخم گذاشت .  همه تخم مرغ ها را خوردند  و سیر شدند 

 خانم بزه گفت : خانم مرغه چقدر خوب است . 

اژدهای کوچک  آهی کشید و گفت : کاشکی منم میتونستم خوب باشم . این سه دوست رفتند  و رفتند .

تا اینکه مرغ حنایی گفت : تشنه ام . 

آقا فیله گفت : منم همینطور .

خانم بزه گفت :  الان به شما شیر میدم و همین کار را کرد . حیوونا شیر را نوشیدند .

اژدهای کوچک

بخش سوم

اقا فیله گفت : خانم بزه چه دوست خوبیه.

باز هم اژدهای  کوچک خال خالی گفت: کاشکی منم دوست خوبی بودم. 

ناگهان باد سردی وزید .  اقافیله خرطومش را جمع کرد و گفت : وای ......  سردمه !

خانم بزه لرزید . و گفت : مع  یخ زدم .

مرغ حنایی سرش را لای پرهاش فرو برد و گفت :  قدقد  قدقد .   چقدر سرد شده  !

بخش چهارم

اژدهای کوچک خال خالی فکر کرد.  جلو رفت و گفت : من میتونم گرمتون کنم . آتیش دهن من شما رو گرم میکنه .

بعد در کنار انها نشست.  از دهنش آتش  بیرون داد.

  انها هم کنارش نشستند و گرم شدند .

بخش پنجم داستان صوتی اژدهای کوچک

اقا فیله گفت : اژدهای کوچک دوست خیلی خوبیه .

خانم بزه گفت : اصلا هم ترسناک نیست .

مرغ حنایی گفت : خیلی هم مهربونه . 

اژدهای کوچک  خال خالی, اتش از دهانش بیرون داد و خندید.

نویسنده :مژگان شیخی   انتشارات «قدیانی»

برگرفته از کتاب سی قصه سی شب .

برای مطالعه قصه های کودکانه بیشتر, کلیک کنید.

بچه های مهربون و دوست داشتنی سایت قصه کودکانه میلورن در کنار این قصه های صوتی, در بخش دانستنیها, شعرهای کودکانه و آموزش نقاشی هم مطالب جذابی رو قرار داده. حتما از این بخش ها هم دیدن کنید.

قصه صوتی اژدهای کوچک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

در این سایت انواع تبلیغات بنری و رپورتاژ آگهی پذیرفته می شود.جهت هماهنگی با شماره 09905967836 تماس بگیرید.

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من