قصه صوتی زنبورک وزوزی

سلام بچه های عزیزم .امروز قصه زیبای  زنبورک وزوزی با صدای قشنگ امیرعلی عزیز را گوش می کنیم.

امیدوارم از شنیدن این قصه دلنشین لذت ببرید.

 

بخش اول

یکی بود یکی نبود,یه زنبورک وزوزی بود که دنبال همبازی می گشت.

یه روز پر زد و رفت تا رسید به یه شاپرک نازنازی.

سلام کرد و خودش رو معرفی کرد.

به شاپرک گفت که با من بازی می کنی؟

شاپرک زیبا گفت , اگر باهات همبازی بشم و دعوامون بشه ,منو با چی میزنی؟

زنبورک گفت: معلومه که. با نیش های تیزم میزنمت.

شاپرک ترسید و گفت:نه همبازیت نمیشم .

بعدشم پرید و رفت.

زنبور هم پرید و رفت.

بخش دوم

زنبورک وزوزی رفت و رفت تا رسید به یک کفشدوزک خال خالی.

زنبور باز خودش رو معرفی کرد و همان سوال رو از کفشدوزک پرسید.

کفشدوزک خال خالی پرسید: اگر باهات همبازی شم و دعوامون بشه من رو با چی می زنی؟

زنبور هم گفت : خب معلومه, با نیشم.

کفشدوزک ترسید و اون هم رفت.

بخش سوم

زنبور  بیچاره دوباره پرید ورفت.

رفت و رفت تا به یک دشت رسید.

همینطورکه پرواز می کرد, یک گل زیبا رو در دشت دید.

روی گل نشست و از غصه , بال هاش رو بست.

گل زیبا سلام کرد و گفت: زنبورک وزوزی چرا ناراحتی؟

زنبور هم گفت:آخه همبازی ندارم.

گل سرخ گفت: میخوای من همبازیت بشم؟

زنبور گفت بله که دوست دارم.

ولی باید بدونی که من نیش های تیزی دارم.

گل گفت: خب چه اشکالی داره؟ نیش داشته باش.

زنبور گفت: خب دعوامون بشه , چه عیبی داره؟

وزوزی گفت: خب من نیشت می زنم.

گل گفت:خب بزن چه عیبی داره؟

وزوزی با تعجب گفت:تو نمیترسی؟

گل خندید و گفت: نه نمیترسم . چون تو با نیشت شیره منو میخوری و با اون عسل درست می کنی.

عسلی شیرین و خوشمزه.

زنبورک وزوزی خیلی خوشحال شد و با گل سرخ همبازی شد.

برای خواندن قصه کودکانه بیشتر, کلیک کنید.

بچه های گلم شما هم حتما قصه های قشنگتون رو برای ما بفرستید تا داخل سایت و در بخش قصه های ارسالی بچه ها , قرار بدیم و بچه های دیگه هم این داستان های زیبا رو با صدای شما بشنوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

در این سایت انواع تبلیغات بنری و رپورتاژ آگهی پذیرفته می شود.جهت هماهنگی با شماره 09905967836 تماس بگیرید.

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من